میزبانکُشی مسیحیان پاداش میهماننوازی بومیان آمریکای لاتین
با کشف قاره آمریکا و اعزام مهاجمان و مبلغان مسیحی به این منطقه بومیان به گرمی از آنها استقبال کردند، اما در مقابل میهمانان ناخوانده به نسلکشی و قتل عام میزبانان مهربان پرداختند.
به گزارش سراج، در سال 1492 میلادی دریانوردی ایتالیایی بهنام "کریستف کلمب" از سوی پادشاه کاتولیک اسپانیا به مأموریت فرستاده شد تا با سفر به مناطق دوردست، قلمرو اسپانیا را گسترش دهد.
از اینرو او به جزیره واتلینگ (سان سالوادور) در جزایر باهاما در آمریکا وارد شد. پس از بازگشت "کلمب" از آمریکا، پاپ بابت قلمروهای جدید اسپانیا برای او دعای خیر کرد.
کریستف کلمب، به اسپانیا نوشت: "از اینجا به نام تثلیث مقدس، میتوانیم بردههای فراوانی را برای فروش بفرستیم... اگر اعلاحضرت فرمان دهند، همه ساکنان اینجا را به کاستیل منتقل میکنیم یا در همین جزیره به بردگی وامیداریم. چون این آدمها هیچ مهارتی در جنگ ندارند."
پاپ نیز مسأله چگونگی تقسیم زمینهای جدید بین اسپانیا و پرتغال را حل و فصل نمود. بر اساس پیمان توردسیلاس (1494م) بخش غربی جهان-که شامل قسمت اعظم آمریکا است- به اسپانیا رسید و پرتغال نیز کنترل برزیل را در دست گرفت.
اما این پایان ماجرا نبود، بلکه سرآغاز قتل و کشتار بومیانی شد که تنها گناهشان سادهدلی و اعتماد به بیگانه بود؛ تا جایی که در مقطعی از زمان نسل آنها تقریبا از بین رفت.
مأموران اسپانیایی که با چراغ سبز کشیشهای مسیحی، در حدود سال 1500 میلادی به این مناطق وارد شده بودند، با سرخپوستان بومی بهعنوان برده رفتار و آنها را برای کار در معادن پرُسود طلا و نقره و کشتزارها به کار طاقتفرسا مجبور میکردند که در نتیجه، بسیاری از این کارگران بر اثر ابتلا به بیماریهایی مانند: وبا، طاعون، آبله و سرخک جان باختند.
استدلال اسپانیاییها برای استثمار سرخپوستان هم در نوع خود بسیار جالب است. آنها با این توجیه که بومیان به مسیحیت اعتقاد ندارند، آنها را بهعنوان برده اختیار، کشیشان نیز معابد را ویران و سرخپوستان را وادار کردند که مسیحی بشوند.
در قسمتی از اتمام حجت اسپانیاییها برای مسیحی شدن بومیان آمده است: "ما از شما سرخپوستان میخواهیم که در پیشگاه کلیسا سر اطاعت فرود آورید و بپذیرید که پاپ پدر اعظم است و در کنار آن مراتب اطاعت از شاه را به جا آورید؛ زیرا اینان مالکان حقیقی سرزمین شما هستند... شما باید تمامی موارد یاد شده در این اخطاریه را بپذیرید و اگر درصدد مخالفت برآیید، سوگند یاد میکنیم که با شما به مبارزه برمیخیزیم و زنان و کودکانتان را به اسارت و بردگی میکشانیم و کلیه آذوقههایتان را نیز تصاحب کرده و تا حد ممکن شما را متضرر خواهیم کرد. این سزای بندگانی است که مخالف کلیسا باشند. شما موظفید پس از قرائت این اخطاریه، آن را امضا کنید."
اضافه میشود، تبلیغ مسیحیت از راه اجبار، ایجاد رعب و وحشت از مرگ و بردهداری به بهانه گسترش آیین کاتولیک حتی صدای اعتراض برخی از کشیشان را نیز درآورده بود.
اسپانیاییها که از هائیتی و سایر جزایر به قاره آمریکا حرکت کرده بودند، نخست به سرزمین آزتکها-که همان مکزیک امروزی است- رسیدند. با وجود آنکه مردم به گرمی از آنها استقبال کردند و پادشاه پیشکشهایی نیز از طلا برای سرکرده آنها فرستاد، اما این افراد با دیدن طلاها بیشتر به طمع افتادند و کشتار را شروع کردند.
فرمانده مهاجمین بهنام "کورتز" به نخستین شهری که رسید، رؤسا و بزرگان را در فضای معبد شهر دعوت کرد، ولی به جای مذاکره درهای معبد را بسته و دستور داد همگی را کشتند. خبر این کشتار که به "مونت زوما" پادشاه آزتک رسید، پیشکشها و طلای بیشتر فرستاد و بیرون دروازه پایتخت خود از "کورتز" استقبال کرد و جلوی او زانو زد.
اما پس از دو ماه پذیرائی فوقالعاده و تقدیم تمام موجودی طلای خزانه، پادشاه به دستور "کورتز" بازداشت شد. آنها معابد را غارت کردند و در حدود هزار نفر را که در قصر جشن گرفته و با رقص و آواز برای اسپانیاییها نمایش میدادند، به وضع فجیعی کشتند.
فاجعه تا جایی پیش رفت که بنا به گفته یکی از مورخین به هنگام ورود اسپانیائی ها به مکزیک جمعیت آنجا در حدود یازده میلیون نفر بود؛ در حالیکه یک قرن بعد از تسلط اسپانیاییها فقط یک و نیم میلیون نفر باقی مانده بودند.
نکته قابل تأمل، همراهی هیئتهای مذهبی مسیحی با مهاجمان خونریز بود. هر جا فاتحان میرفتند، نمایندگان کلیسا نیز در کنار نمایندگان پادشاه حضور داشتند.
در واقع فاتحان، هرجا که قدم میگذاشتند صلیب را در کنار پرچم امپراتوری اسپانیا به زمین فرو میکردند و فتوحات خود را به نام گسترش مسیحیت توجیه میکردند.
دیگر سرکرده اسپانیائی بهنام "پیزارو"، اوائل قرن شانزدهم در آمریکای جنوبی مملکت پرو را تصرف کرد. در این مکان مردمی به نام اینکا زندگی میکردند که آنها نیز به خاک و خون کشیده شدند.
یک کشیش، جنایت را اینگونه شرح میدهد: "به چشم خودم دیدم که دستهای سرخپوستها را قطع میکردند. دماغ و گوش آنها را از زن و مرد میبریدند، سگهای درنده را به جان آنها میانداختند تا آنها را پاره کنند. خانهها را آتش میزدند. بچهها را از سینه مادر کشیده و پرتاب میکردند. ملت اینکا از برق توپها و منظره سوارها به قدری ترسیده بود که به فکر دفاع نیافتاد. پادشاه اینکا را اسیر کردند و بعد از اینکه برای نجات خود تلی از طلا به آنها داد، باز او را به مرگ محکوم کرده و خفه کردند."
بر اساس این گزارش، بسیاری از کشیشان منطقه آمریکای لاتین، روحیه خودبرتربینی و نژادپرستی داشتند و در مکزیک، آرژانتین، پرو و اکوادور همه جا کشیشها جزو طبقه مالکان و اشراف بودند و بهعنوان مالک، همیشه سرسختانه با اصلاحات و شیوههای نو مخالفت و حقوق دیکتاتورها و متجاوزان را به وسیله دادگاههای قضاییـنظامی و کلیسایی حفظ میکردند.
همچنین کلیسا به دستگاه اقتصادی و سیاسی مسلطی در منطقه تبدیل شده بود که حتی حسادت عدهای از حاکمان منطقه را نیز برمیانگیخت. کلیسا صاحب زمین و گاه بانکها و کمپانیها شد و تا حد زیادی سرنوشت مستعمرات و سپس نخستین جمهوریها را تعیین و با حمایت از رژیمهای سیاسی بر حفظ وضع موجود پافشاری میکرد.
خاطرنشان میکند، استعمار اسپانیا و پرتغال طی چهار قرن، با همراهی کلیسا، اقتصاد و سیاست منطقه را در دست گرفتند و به غارت این سرزمین پرداختند. در تمام این کشورها، بر ثروت کلیساهای منطقه افزوده میشد و کلیسا در بعضی از مناطق مانند: "مکزیک"، در دورهای، بیش از نیمی از زمینهای حاصلخیز را در دست داشت و در بسیاری دیگر مثل: "اکوادور" بزرگترین مالک زمین بود و صندوقهای پر از طلا و نقره را به رم میفرستاد./رهپویان هدایت
برای مطالعه بیشتر ر.ک به:
استاوریانوس، ا. ا، جامعهشناسی تاریخی تطبیقی جهان سوم (پیدایش)، ترجمة ر. فاضل، تهران، انتشارات سمت، 1383
اشتین، ا. ژ ، میراث استعماری آمریکای لاتین، ترجمه ن. قهاری، تهران، انتشارات چاپخش، 1366
بیلز، کالتون، آمریکای لاتین؛ دنیای انقلاب، ترجمه و. ح. تبریزی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات خوارزمی، 1357
راستن، لئو، فرهنگ تحلیلی مذاهب آمریکایی، ترجمه محمد بقایی (ماکان)، چاپ دوم، تهران، انتشارات حکمت، 1385
ساعی، احمد، مسائل سیاسی ـ اقتصادی جهان سوم، چاپ دوم، تهران، انتشارات سمت، 1378
فکری ارشاد، منوچهر، مسائل آمریکای لاتین، ج1، تهران، انتشارات توس، 1349
کاکس، هاروی، مسیحیت، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1378
گالئانو، ادواردو، شریانهای باز آمریکای لاتین، ترجمه محمد تمیمی عرب، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1371
مسجدجامعی، محمد، گفتوگوی دینی، گفتوگوی تمدنی (اسلام و مسیحیت در دوران جدید)، تهران، انتشارات پورشاد، 1379
مصطفوی کاشانی، لیلی، کلیاتی درباره الاهیات رهاییبخش، تهران، مؤسسه بینالمللی کتاب، 1367
ـــــــــــ، پایان صد سال تنهایی، سیری در اعتقادات مذهبی مردم آمریکای لاتین، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات بینالملل، 1374
مکگراث، آلستر، درسنامه الاهیات مسیحی (شاخصهها، منابع و روشها)، ترجمه بهروز حدادی، ج1، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384
مکللان، دیوید، مسیحیت و سیاست، ترجمه رضا نظر آهاری، تهران، نشر نگاه معاصر، 1387
واشبرن، ویلکمب، سرزمین مرد سرخپوست، قانون مرد سفیدپوست، ترجمه هنگامه قاضیانی و خشایار بهار، تهران، نشر ثالث، 1378
والز، اندرو، مسیحیت در جهان امروز، ترجمه احمدرضا مفتاح و حمید بخشنده، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1385
همتی، همایون (ترجمه و تدوین)، مقدمهای الاهیات معاصر، تهران، انتشارات نقش جهان، 1379
هینس، جف (به اهتمام)، دین، جهانی شدن و فرهنگ سیاسی در جهان سوم، ترجمه داود کیانی، تهران، انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1381
هینلز، جان آر، فرهنگ ادیان جهان، سر ویراستار ع. پاشایی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1385
- ۹۵/۰۱/۲۸