حذف داستان حماسهساز تاریخ و معرفی میسیونر مسیحی در کتابهای درسی!
کتاب ششم ابتدایی سال جاری در حالی به دانشآموزان این پایه عرضه شده که دیگر خبری از بیان رشادتهای نوجوان بسیجی شهید محمدحسین فهمیده نیست، اما در مقابل داستان یک میسیونر مسیحی یا به بیان غربیها «فرشته دوزخ»، عنوان یکی از درسهای کتاب زبان انگلیسی سال آخر دبیرستان را به خود اختصاص داده است.
به گزارش سراج، سالها است داستان یک میسیونر مسیحی در کتابهای درسی دانشآموزان ایرانی خودنمایی میکند؛ شخصی که کارشناسان زیادی از او بهعنوان «فرشته دوزخ» یاد میکنند.
برنامه «پیک بامدادی رادیو ایران» در هفته پیش درباره همین موضوع با معاون متوسطه وزیر آموزش و پرورش گفتگو کرد که مبنا و منطق این مسئول بلندپایه آموزش و پرورش درباره چرایی معرفی یک مبلّغ مسیحی مسألهدار به نسل آیندهساز مملکت، چندان پذیرفتنی نبود.
معاون وزیر در پاسخ به سؤال خبرنگار پیک بامدادی گفته بود: «میسیونری که در کتاب زبان پیش دانشگاهی دانشآموزان ایرانی بهعنوان یک شخصیت برجسته به دانشآموزان ایرانی معرفی میشود، با ساخت مراکز درمانی متعدد در هند قدیس پابرهنهها تبلیغ شد. او میلیاردها دلار برای این مراکز درمانی از سراسر جهان جمعآوری کرد که به گفته هیچنز روزنامهنگار انگلیسی منبع درآمد او گاهی دیکتاتورهای جهان همچون دیکتاتور هایییتی بوده که دستش به خون انسانهای زیادی آلوده بوده است».
+ترزا؛ مروج فقر و بیماری یا قدیس؟
ترزا کیست؟
«اگنس گونجا بویاجیو» معروف به مادر ترزا در سال ۱۹۱۰ میلادی در خانوادهای آلبانیاییتبار به دنیا آمد و در سال 1948 فعالیتهای به ظاهر بشردوستانه-اما در واقعیت تبلیغی و تبشیری- را در کلکته هند آغاز کرد.
نکته قابل تأمل، تقارن حضور او در کشور هند با پایان استعمار انگلیس بر این کشور است که با توجه به پیشقراولی مبلّغان مسیحی در استعمار کشورها، این سفر را اندکی شکبر انگیز کرده است.
چرا که از این نمونهها در تاریخ مسیحیت بهویژه پس از قرون وسطی به فراوانی دیده شده که افرادی با عنوان «مبشّر مسیحی» در جوامع کمتر توسعهیافته جهان حاضر میشدند و با انجام کارهای به ظاهر خیرخواهانه زمینه حضور بیگانگان را در کشور مقصد فراهم میکردند.
«فقر و بیسوادی مردم» از یک طرف و «غنی بودن کشور محل مأموریت» از سوی دیگر، مبلّغان مسیحی را در انجام برنامههای محوله مصممتر میکرد که کشور ایران در دوره قاجار از نمونههای بارز فعالیتهای میسیونرهای تبشیری است.
+فعالیتهای پزشکی میسیونرهای آمریکایی در ایران/ ارومیه
+فعالیتهای آموزشی میسیونرهای آمریکایی در ایران/همدان
اما در خصوص قدیس شدن «ترزا» ابتدا به این شرط اشاره میشود که، برای آنکه فردی از طرف کلیسای واتیکان به مقام قدیس برسد، باید پس از مرگش معجزهای منحصر به فرد به او نسبت داده شود؛ اما در خصوص ترزا افراد متعددی این موضوع را زیر سؤال بردهاند.
برای نمونه، زنی بنگالی به نام «مونیکا بسرا» مدعی شده عکس ترزا سرطان او را درمان کرده، اما «سانال اداماروکو» خردگرای هندی در صحت این ادعا تشکیک کرده و میپرسد، چرا یک زن باید با گذاشته شدن عکس این راهبه روی شکمش شفا یابد، آن هم وقتی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد بیماری او با دارو درمان شده است!
او میگوید: «بیشتر مردم برای اینکه تصویر راهبه بهعنوان حامی فقرا خدشهدار نشود، دیگر نمیخواهند او را به چالش بکشند».
دیگر منتقد ترزا، «آروپ چترجی»، پزشک هندی ساکن انگلیس است که به رسانهها گفته: «این چیزهایی که به معجزه مرسوم شده، جلفتر و بچهگانهتر از آن است که حتی بخواهی آنها را به چالش بکشی».
گروهی از دانشگاهیان و مددکاران اجتماعی نیز دادخواستی را خطاب به سوشما سوئاراج وزیر خارجه هند، تنظیم کردهاند که در بخشی از آن آمده است: «این که وزیر خارجه کشوری که شهروندانش را در قانون اساسی به داشتن روحیه علمی تشویق میکند، قدیس خواندن کسی را به خاطر معجزه کرده روا میداند، ما را به حیرت میاندازد».
باید افزود، ترزا در سال 1950 مؤسسه «میسیونرهای خیریه» را تأسیس کرد که حاشیههایی نیز به همراه داشته است. در سال ۲۰۰۳، «آروپ چترجی» مصاحبهای با حدود یکصد نفر از اعضای این نهاد انجام داده که حاصل آن انتشار یک کتاب بود. این پزشک بر اساس شواهد معتبر به نبود بهداشت -مثل استفاده از سرنگهای مستعمل- و بیقانونی در روند تسهیلات مراقبتی خانههای ترزا اشاره میکند.
فرد دیگری به نام هملی گونزالز که در سال ۲۰۰۸ به مدت دو ماه داوطلبانه در یکی از خانههای ترزا در کلکته فعالیت کرده، از «سهلانگاریهایی فاحشی که در روند فعالیتهای خیریه اتفاق میافتاد و برداشت متناقضی که عموم مردم از فعالیتهای این نهاد داشتند» اظهار تعجب کرده بود.
گونزالز، ترزا را مروّج فقر میداند و در اینباره میگوید: «مادر ترزا با روند برنامهریزیشده برای فعالیتهای خیریه، استفاده از تجهیزات بهروز و بسیاری دیگر از راهحلهای ابتکاری مخالف بود و این باعث میشد بیش از آن که یاور فقرا باشد، مروّج فقر باشد».
وی صفحهای در فیسبوک راهاندازی کرده که در آن به نقد این راهبه و آگاهسازی کسانی که «بیچون و چرا» به مؤسسه خیریه او بخشش میکنند، پرداخته است.
علاوه بر اینها، کریستفر هیچنز، نویسنده انگلیسی ترزا را یک «بنیادگرای مذهبی، عامل سیاسی، موعظهگر بدوی و شریک جرم قدرتهای سکولار» میخواند.
او در یکی از نوشتههای معروفش به نام «جایگاه میسیونر»، از «مکتب رنج» ترزا انتقاد کرده و میگوید: "او سرپرستی کلکلته را به مثابه «سوراخی در جهنم» به عهده گرفته بود و با دیکتاتورها همنشینی میکرد".
اما تیر خلاص را جامعهشناسی به نام «شیو ویسواناتهان» بر پیکره مسیحیت تبشیری میزند و میگوید: «بسیاری از سؤالها هنوز بیپاسخ ماندهاند. بسیاری از ما درک ضعیفی از تاریخ و فلسفه علم داریم. مسیحیت زمان درازی است که با علم مبارزه میکند».
همچنین برخی رسانههای غربی از فساد مالی بالا در پولهای جمعآوری شده «بنیاد ترزا» در زمان زنده بودنش خبرداده بودند. از سوی دیگر تحقیقات سه دانشگاه ژنو، اتاوا و مونترئال کانادا نشان میدهد که یک سوم افراد فوت شده در بیمارستانهای وابسته به این بنیاد به علت «رسیدگی نکردن در ایام بیماری» فوت کردهاند.
گفته شده برخی بیماران بدحال به جای رسیدگی درمانی راهی اتاقی میشدهاند که بایست در آنجا میمردهاند؛ «مری لودن» یکی از داوطلبانی که در مراکز درمانی وابسته به مادر ترزا حضور داشته، مشاهدات تلخ و تکاندهندهای از بیمارانی داشته که به علت بیتوجهی در این مراکز فرشته مرگ را ملاقات کردهاند.
به نوشته «هافینگتون پست» تلاش ترزا برای مسیحی کردن بیماران اعتراض برخی بنیادهای ملی را در هند برانگیخته بود. او پولهای جمعآوری شده برای درمان بیماران را به جای درمان، صرف گشایش صومعههای تازه میکرده است.
«هافینگتون پست» مینویسد اسنادی وجود دارد که افراد فوت شده چه مسلمان و چه هندو-که یک سوم آنها به علت رسیدگی نکردن فوت شدهاند- بر خلاف مناسک دینشان به روش مسیحیت غسل و تدفین شدهاند.
اما غصه معرفی یک مبلّغ مسیحیت تبشیری بهعنوان قهرمان به دانشآموزان اگر به گوشهای گذاشته شود، قصه غمانگیزتر آنکه سال جاری داستان کمنظیر ایثارگریهای نوجوان بسیجی «شهید محمدحسین فهمیده» از کتاب ششم دبیرستان حذف شده است.
اگر در اینجا به یادداشت «یورام اتینگر» در روزنامه «اسرائیل امروز» استناد شود، میبینیم که حذف اعتقادات اسلامی از جمله شهادتطلبی از کتب درسی ایران خواسته صهیونیستهای غاصب است.
او در این روزنامه با اهانت به کتاب آسمانی مسلمانان و دین مبین اسلام، به تحقیقات «الداد پاردو» استاد دانشگاه و عضو یک اندیشکده صهیونیست اشاره کرده که طی یازده سال گذشته کتابهای درسی ایران را بررسی کرده و میگوید، جمهوری اسلامی در این کتابها، شهادتطلبی و فدا کردن جان را به کودکان و نوجوانان آموزش میدهد.
اسرائیل امروز به نقل از پاردو مینویسد: «شهادت کودکان در کتاب ششم دبستان با داستان رهبر کوچک [شهید محمدحسین فهمیده] محترم شمرده میشود. شهادت دختران نیز به تازگی با کتاب آمادگی دفاعی پایه دهم، در برنامه درسی قرار گرفته است».
وی ادامه میدهد: «در برنامه تحصیلی ایران، نیاز به جهاد، شهادت کودکان و فداکاریهای غیرقابل اجتناب به شدت و به وضوح به مغزهای جوانان القا میشود. آنها میدانند یک جنگ جهادی به شهادت احتمالی نیاز دارد. آموزش شهادت به کودکان از پایه اول شروع و تا پایه دوازدهم ادامه مییابد».
نویسنده این یادداشت اجرای برجام از طرف آمریکا را به حذف مفاهیم ارزشی از کتب درسی در ایران مشروط و ادعا کرده: «ارتباط برنامه درسی روحانیون ایران و راهبرد برتریجویانه جهانی آنها، کنگره آمریکا را بر آن داشته تا جلسات استماع متعددی را حول شرایط پایبند بودن (آمریکا) به توافق هستهای تا زمانی که ایران کتابهای درسی ضدآمریکایی خود را تغییر نداده، برگزار کند».
این روزنامه با ادعای اینکه ایران بعد از توافق هستهای اقدامات تحریکآمیز زیادی از جمله «بازداشت ملوانان آمریکایی»، «شرکت در جنگ سوریه و یمن» و همچنین «آزمایش موشکهای بالستیک» انجام داده، خواستار تغییر محتوای کتابهای درسی ایران و حذف باورهای مقدس اسلامی از جمله شهادت و ایثارگری شد و از این مفاهیم به مفاهیم تروریستی و عملیات انتحاری یاد کرد.
یادداشتنویس روزنامه اسرائیل امروز تأکید کرد: «یک توافق (هستهای) سازنده با روحانیون (ایران) نیازمند تغییر اساسی کتابهای درسی مدارس و (همچنین تغییر) رویکردها و تاکتیکهاست. توافقی بدون چنین تغییراتی میتواند شمارش معکوس برای آغاز اولین جنگ اتمی را شروع کند».
با وجود این مستندات، آیا وقت آن نرسیده که با افتخار قهرمانان حماسهساز خود را به جهانیان-یا دست کم به خود ایرانیها-معرفی کنیم؟ در حالیکه اگر غربیها و صهیونیستها تنها یک نمونه از خودگذشتگیها، شهادتطلبیها و ایثارگریهای بینظیر رزمندگان ایرانی را در تاریخ خودشان داشتند، به آن مباهات کرده و با همان یک نفر دنیا را به سمت و سوی خود فرا میخواندند./رهپویان هدایت
- ۹۵/۰۷/۰۶