پیوند دیرین مسیحیت تبشیری و بهائیت در ایران
مسیحیت تبشیری از ابتدای پیدایش فرقه ضاله و استعماری بهائیت به حمایت این فرقه پرداخته که تحصیل بهائیان سرشناسی چون: "شوقی افندی" در مراکز آموزشی مسیحیان سندی بر اثبات این رابطه است.
به گزارش انجمن رهپویان هدایت، فرقه ضاله بهائیت و مسیحیت تبشیری نقاط اشتراکی دارند که بنیادیترین نقطه اتصال آن دو را میتوان "تضاد با اسلام و تشیع" نام برد.
بهائیان، دین اسلام را منسوخ میدانند و از آن با عبارت "دین عتیقه" یاد میکنند و مسیحیان تبشیری نیز جنبه "وحیانی و آسمانی" اسلام را از اساس منکر بوده و آن را مصداق کُفری میشمارند که جـهان را باید از آن پاک کرد.
از طرفی آموزههای دین مبین اسلام، مهمترین سد راه نفوذ این دو فرقه در ملتهای شرقی ارزیابی میشود و طبیعی است که فرقه ضاله بهائیت و مسیحیت صهیونیستی برای مبارزه با این مانع مشترک دست در دست هم داده و وحدت خود را به بالاترین سطح ممکن برسانند.
سپهر سیاست نیز از مکانهایی است که بهائیت و مسیحیت را به هم پیوند میزند. در این عرصه گفتنیهای زیادی وجود دارد، اما بهطور خلاصه باید از پشتیبانی دولتهای مسیحی غربی از دو فرقه مثال زد، که این حمایتها چندان پنهانی و پوشیده هم نیست.
بسیار به جا است که به چارهاندیشی مشترک فرقه بهائیت و مسیحیت تبشیری پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نمونهای آورده شود، تا اشتراکشان ملموستر و عینیتر شود.
این اتفاق بزرگ سیاسی قرن بیستم، فرقههای استعماری را با بحرانی پیچیده روبرو کرد تا جایی که شخصی به نام "قدیمی"-از اعـضای مـحفل ملی بـهائیان ایران- دیدارهای مستمری را با "رابرت پرایور"-نماینده شورای جهانی کلیساها- و مسئولان سفارت آمریکا در تهران ترتیب داد.
در آن شرایط حـساس، پرایور و رهـبران فرقه گمراه بهائیت برای خروج از این بحران، دو گزینه را انتخاب کردند که یکی از آنها، "اقدام از طریق شورای جهانی مسیحیت" و دیگری از مسیر "کمیته حقوق بشر در سازمان ملل" بود.
اینجا بود که موضوع بهائیت و جانبداری از آن، مورد اتفاق سران کلیسا و مسئولان سیاسی غربی قرار گرفت و کلیسا بهعنوان یکی از مراکز حمایت از بهائیت شناخته شد. بهعبارت روشنتر "شورای جهانی کلیساها" و "پدر روحانی پرایور"، نقش رابط میان بهائیان ایران و سفارت آمریکا را ایـفا مـیکردند.
خاطرنشان میکند، نخستین گروه آمریکایی که به حمایت از بهائیت برآمد، مبلغان مسیحی و کشیشهای تبشیری آمریکایی در آذربایجان ایران بودند.
در واقع در زمان ولیعهدی "ناصرالدین شاه" و پس از محکوم شدن میرزا علیمحمد باب در بحث با علمای آن شـهر، باب را جـهت بررسی وضعیت روانی و مغزی وی، به دکتر "کورمیک" پزشک مسیحی و انگلیسیتبار دربار ولیعهد و نیز دو تن پزشک ایرانی سپردند که این موضوع نقطه عطفی در روابط دو فرقه برآورد میشود.
همچنین تحصیل بهائیان سرشناس در مدارس آمریکایی میتواند کمک قابل توجهی در جهت رمزگشایی از پیوند پشت پرده بهائیت-مسیحیت کند که از جمله آنها میتوان به افراد زیر اشاره کرد.
بهعنوان سرلیست این دسته از بهائیان باید از "شوقی افندی" نام برد که در جوانی در دانـشکده آمریکایی بیروت تحصیل کرده است.
دکتر "حبیباللّه خدابخش مؤید" بهائی یهودیتبار ایرانی، که از مقرّبان عباس افندی بود و ماهها در حیفا با او حشر و نشر داشت، از جمله دیگر بـهائیهای تحصیلکرده در مدرسه آمریکایی همدان بود و ادامه تحصیلاتش را نیز در کالج آمریکایی و در رشته طب دانشکده طبی آمریکایی بیروت گذراند.
این عنصر بهائی، موضوع تحقیقی خود برای ورود به کالج آمریکایی بیروت، را "بهائیت" انتخاب کرد که با پیشنهاد خـود مـدیران کالج صورت گرفته بود.
چهره سرشناس دیگر بهائی که در مدرسه آمریکاییهای بیروت تعلیم دیـد، "حبیباللّه عینالملک" بود. او منشی پیشین "عباس افندی" و پدر هویدا نخستوزیر مشهور عصر پهـلوی اسـت و شواهد و اسناد زیادی از تلاشهای بیشائبه وی به تبلیغ فرقه ضاله بهائیت در دوران مأموریتش در کنسولگری ایران در کشورهای عربی حکایت دارد.
گفتنی است، شبکههای ماهوارهای تبشیری نیز به بهترین شکل ممکن از فرقه ضاله و استعماری بهائیت پشتیبانی تبلیغاتی بهعمل میآورند و از این فرقه بهعنوان یک "دین" یاد میکنند که در نوع خود جالب توجه و محل تأمل است./رهپویان هدایت
پینوشت:
- اخبار امـری، سال 2531، ش 61
- میلانی، عباس، معمای هویدا، چاپ نوزدهم، تهران، اختران، پاییز ۱۳۸۷
- خاطرات سیاسی سر آرتورهاردینگ، ترجمه دکتر جواد شیخ الاسلامی
- موقر بالیوزی، حسن، بهاء اللّه شمس حقیقت، ترجمه مینو ثابت
- مجله آهنگ بدیع، سال نهم، ش 11
- اسناد لانه جاسوسی آمریکا
- افشار،ایرج، خاطرات و اسناد ظهیرالدوله، تهران، نشر زرین، 1367
- ۹۵/۰۱/۲۲