بیگانگی مجریان شبکههای مسیحی با ادبیات فاخر فارسی
جریان تبلیغ مسیحیت صهیونیستی با وجود ناآشنایی نسبت به شعر شاعرانی مانند: "سهراب سپهری"، اما برای موجه جلوه دادن چهره نامقدس خود به تاریخسازی روی آورده وشاعران بزرگی چون: "حافظ، سعدی و مولوی" را بهعنوان اشخاصی مسیحی معرفی میکند.
به گزارش سراج، فرقه مسیحیت تبشیری و صهیونیستی که بهشدت از نداشتن سابقه و پایگاه اعتقادی قوی رنج میبرد، به شکلها و روشهای گوناگونی سعی در کسب غیرواقعی اعتبار برای خود دارد.
این فرقه در راه رسیدن به مقصود نیز از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند، حتی اگر آن شیوه مطرح کردن ادعاهایی بیاساس و غیرقابل اثبات باشد؛ همانند آنچه درباره مسیحی بودن شاعران ایرانی ابراز میکنند.
بهعنوان مثال در "شبکه مسیحی هفت"، مولوی شاعری مسیحی معرفی شده و فرقه غیرقانونی جماعت ربانی نیز حافظ را فردی مسیحی معرفی میکردند.
"مجری شبکه ماهوارهای هفت"-که خود را یک مولویشناس میداند-، مدعی شده با نگاهی به تألیفات مولوی، فهمیده میشود که او مطالب عرفانی خود را بر اثر تعالیم مسیحیت کسب کرده است.
او برای اثبات ادعای خود به برخی از اشعار مولوی استناد کرده و آنها را برگرفته از اعتقادات مسیحیت میداند؛ در حالی که شعرهای ادعایی هیچکدام مدرکی دال بر مسیحی بودن مولانا نیست.
در ادامه ادعاهای مجری شبکه مسیحی هفت، وی مدعی شد که مولوی با روحالقدس نیز ملاقات داشته و نتیجه آنکه این شاعر مسلمان ایرانی از تمام وجود از ایمانداران به مسیح بوده است.
برای پاسخ به این شخص باید گفت، بهتر است او و همفکرانش پیش از آنکه چنین ادعاهایی مطرح کنند، به هزاران بیت از مولوی که بهصراحت از توحید و اعتقادش به اسلام صحبت کرده نیز نگاهی گذرا انداخته تا اینچنین دچار اشتباه فاحش نشوند.
این مجری شبکه صهیونیستی چنان متوهم شده که میگوید:"تمامی سخنپردازان نامور ایران زمین، جملگی وامداران مسیحاند." بهبیان دیگر بنا بر ادعاهای او فردوسی، عطار، حافظ و... به دلیل سرودن اشعاری که بر محبت و انساندوستی تأکید دارند، در زمره مسیحیان قرار دارند.
این ادعاها در حالی رسانهای شده و با یقین بهعنوان یک یافته ادبی بیان میشود که هیچیک از منتقدان ادبی چنین موضوعی را مطرح نکردهاند و چه بسا اگر به گوش حافظشناسان و مولویشناسان بخورد، بسی شگفتزده خواهند شد.
علاوه بر این، پیشتر نیز در "شبکه ماهوارهای محبت" ادعا شده بود که دو شاعر بزرگ ایرانی، حافظ و سعدی مسیحی بودهاند و مستند آنها نیز دو بیت از این شاعران مسلمان بود.
نکته قابل ذکر آنکه در شبکه دیگر مسیحی بهنام "ستسونپارس"، مجری برنامه قاصدک قطعه شعری از سهراب سپهری را خوانده در حالی که نمیدانست که شاعر آن کیست و برای پیدا کردن سراینده آن از بینندگان استمداد جست.
بر اساس این گزارش، سوءاستفاده از نام بزرگان و افراد مشهور برای کسب شهرت در فرقهها به وفور مورد استفاده قرار میگیرد و فرقه مسیحیت تبشیری و صهیونیستی نیز در این ماجرا چندان بیتجربه نیست.
این فرقه که در دل مسیحیت بهوجود آمده و با اعتقادات تند و رادیکالی، عرصه را بر خودنمایی مسیحیت راستین و واقعی تنگ کرده، با معرفی خود بهعنوان بخشی از مسیحیت، دامن این دین آسمانی را نیز لکهدار کرده است.
بهنظر میرسد، جریان رسانهای وابسته به فرقه مسیحیت تبشیری و صهیونیستی که امکانات مالی و تشکیلاتی زیادی را در اختیار دارد، با بهرهگیری از سکوت بزرگان مسیحیت راستین، نفوذ خود را در جهان گسترش دادهاند.
احتمال دیگر هم آن است که صاحبان بلندگوهای جریان واقعی مسیحیت نیز با رفتارهای این فرقه منحرف مخالف نیستند؛ چرا که موضعگیری محکم و قاطعی نیز از جانب واتیکان و حتی پروتستانهای مخالف با این فرقه دیده نمیشود.
البته چندان هم دور از ذهن نیست که گفته شود، آنها نیز خود درگیر مسائلی از قبیل: فسادهای اخلاقی و مالی گسترده در کلیساها روبرو هستند که برای آنها مجالی برای اعتراض باقی نگذاشته است.
میتوان پیشبینی کرد، اگر این روند غیراخلاقی و خلاف اخلاق-توجیه کردن وسیله با هدف- توسط منسوبین به مسیحیت ادامه یابد، در آیندهای نزدیک جهان نظارهگر فرقهای جدید که فقط نام این دین آسمانی را با خود به یدک میکشد، خواهد بود./رهپویان هدایت
- ۹۴/۱۱/۰۶