شکنجههای جسمی و روانی به بهانه اخراج ارواح در فرقه جماعت ربانی!
شخصی که برای رهایی از ترس و وحشت به کلیسای غیرقانونی جماعت ربانی مراجعه کرده بود، هیچگاه فکر نمیکرد او را بهمدت چندین ساعت به تخت ببندند و شکنجه جسمی و روانی دهند.
به گزارش سراج، ماجراهای عجیب و غیرعادیای که در کلیسای غیرقانونی جماعت ربانی اتفاق افتاده، علاوه بر آنکه مشکلاتی را برای کادر مدیران کلیسا بهوجود آورده بود، در بسیاری از اوقات گرفتاریهای متعددی را نیز برای اعضای آن رقم زده است.
از جمله این مشکلات میتوان به ادعای اخراج ارواح پلید و دیو، ابطال سحر و جادو و موارد این چنینی توسط مسئولان فرقه غیرقانونی جماعت ربانی اشاره کرد که افرادی با همین اهداف به این فرقه مراجعه میکردند.
اما جرقه پرسشگری و اطلاع از واقعیت از زمانی در وجودمان زده شد که برای نخستین بار مطلبی در ارتباط با "خرافیگرایی سازمانیافته" از جانب یکی از اعضای سابق این فرقه غیرقانونی در شبکه اجتماعی فیسبوک منتشر شد و از اینرو با تلاشهای بسیار به سراغ یکی از فریبخوردگان رفتیم.
بهعلت اقداماتی که بر روی بدن این شخص در کلیسای غیرقانونی جماعت ربانی صورت گرفته بود و مشاهده صحنههای تکاندهنده، وی دچار مشکلات متعدد جسمی و عصبی شده و هنوز هم بهطور کامل حالت عادی خود را باز نیافته است.
بخش پایانی مصاحبه خبرنگار انجمن رهپویان هدایت با فریبخورده کلیسای غیرقانونی جماعت ربانی حاوی نکاتی است که بهخوبی زیرپوست فرقههای غیرقانونی- با ادعاهای مختلف از دادن آرامش به افراد گرفته تا مدیتیشن و اخراج ارواح و نزدیک کردن افراد به خدا و ادعاهای مختلفی که هر روز نیز به تعداد آنها اضافه میشود- را نمایش میدهد.
*به من گفتند چون به مسیح ایمان نیاوردی دیوها از بدنت خارج نمیشوند و حتی زیادتر هم میشوند!
خبرنگار: اگر موردی از مراجعه افراد دیگر خاطرتان هست بیان نمائید؟
یک مورد را یادم هست، دختری که میگفتن ارمنی هست را آوردن که بنا بر ادعای اطرافیانش روح به بدنش وارد شده و خیلی لاغر و نحیف بود و بر اثر حرکاتی که آرشاویر[ مسئول اخراج ارواح پلید در کلیسای غیرقانونی جماعت ربانی]روی بدنش انجام داد، او بلند بلند شروع به خندیدن و بعد گریه کرد و حاضرین در بهت و ترسی عجیب فرو رفته بودند.
یک بار دیگه که به کلیسای جماعت ربانی رفتم دوباره پدر و مادر دختر را دیدم که با یه زن که به او خواهر آیدا میگفتن بحث میکردن و میگفتن دخترشون نه تنها بهتر نشده، که در برگشت به منزل تمامی شیشههای منزل را نیز شکسته است!
خبرنگار: برگردیم به گذشته، بعد از اینکه شما را به پذیرش مسیحیت دعوت کردند و شما نپذیرفتید واکنش مسئول اخراج ارواح چه بود؟
او گفت چون به مسیح ایمان نیاوردی دیوها از بدنت خارج نمیشوند و حتی زیادتر هم میشوند. من هم گفتم که حضرت عیسی(ع) را قبول دارم، ولی او گفت باید به تقلید از او هر عبارتی را گفت تکرار کنم که دوباره من قبول نکردم.
*آرشاویر و آیدا گفتند ممکن است لباسهایم را توی خیابان در بیاورم
خبرنگار: پس چه کار کردید؟
آرشاویر و دستیارش که او را خواهر آیدا صدا میزدند، مرا میترساندند که دیوها کاری به سرم خواهند آورد که ممکنه بیاختیار لباسهایم رو توی خیابان در بیاورم و راه بروم و من با شنیدن این حرفا و دیدن افرادی که میاومدن ترسم زیادتر میشد، اما بالأخره با مشورتی که با دوستم داشتم به این نتیجه رسیدیم که من اون عبارتها را تکرار کنم.
خبرنگار: همه مراجعین مجبور به تکرار عبارتهای القایی آن فرد بودند؟
هر کس به یه شکلی مجبور به ادای جملات آرشاویر بود؛ چون او کلید نجات از مشکلات را تکرار اون جملات میدانست.
خبرنگار: آیا با تکرار آن جملات اوضاع بهتر میشد؟
من بهعنوان شخصی که برای رهایی از وحشت و ترس، چندین بار به کلیسای جماعت ربانی مراجعه کردم و افراد دیگری را هم دیدم که با اهدافی مشابه من به اون مکان میآمدن میگم، این جملات علاوه بر اینکه اثری برای بهبودی وضعیت ما نداشت بلکه بدتر هم میشدیم.
* چون مرا بهعنوان یه وحشی مهاجم میشناختند چند نفری مرا به یک تخت بستند و آنجا بود که انواع شکنجههای جسمی و روانی را تجربه کردم
خبرنگار: مگر چه تجربه ناگواری برای شما اتفاق افتاد؟
بعد از آنکه من جملات را پشت سر آرشاویر که خود را کشیش معرفی میکرد تکرار کردم، گفت تو از آن دسته افرادی هستی که ممکن است به دعا کننده حملهور شوی و باید برایت آب تنزیه حاضر کنم و به چند نفری گفت که دور و بر من را گرفته و مراقبت من باشند.
خبرنگار: آب تنزیه چه بود؟
میگفت به پیروی از کتاب مقدس آبی که از چوب سرو، ارغوان و مواد دیگری تهیه شده باید بر رویت پاشیده بشود یا بخوری تا پاک بشوی.
خبرنگار: خب بعد؟
چون مرا بهعنوان یه وحشی مهاجم میشناختند که دیو و روح در وجودم رسوخ کرده و هر لحظه ممکن است به دیگران حمله کنم، چند نفری مرا به یک تخت بستند و به زور به من آب به اصطلاح تنزیه نوشاندند و مرا غرق آب کردند و همچنین با روغن، بدنم را به گفته خودشان مسح کردند و آنجا بود که انواع شکنجههای جسمی و روانی را تجربه کردم.
خبرنگار: آیا تأثیری در جهت بهبود وحشت و ترس شما داشت؟
نه- حتی به دلیل دیدن اتفاقات وحشتناک و خارج از قاعده فراوان در آنجا، فقط دنبال راهی برای فرار بودم و وقتی بعد از چند ساعت مرا آزاد کردند، درد تمام وجودم را فرا گرفته بود و بعد از آن دچار توهم و مشکلات عدیده جسمی و روانی شدم، دیگه به کلیسا نرفتم و هنوز نیز با ترس حاصل از آن دوران دارم زندگی میکنم و با راهنماییهای مشاور و روانشناس به آرامی دارم در مسیر زندگی قرار میگیرم.
* فریب تبلیغات فرقهها را نخورید
خبرنگار: بهعنوان فردی که به امید رهایی از وحشت به یک فرقه مراجعه کردید و از آن جدا شدید، توصیه شما به کسانی که در زندگی با مشکلات مختلفی اعم از بیماریهای جسمی و روانی، اعتیاد، افسردگی و ... مواجه هستند، چیست؟
به همه اشخاص خصوصا جوانان و کسانی که به نحوی با مشکلات زندگی درگیر شدهاند میگویم، تمام مشکلات زندگی راهحلهای عادی و معمول خودشان را دارند و تجربه کردن راههای غیر عادی مثل پیوستن به فرقهها بهجز ضرر و پشیمانی، عاقبت دیگری ندارد و در این جور مواقع به خانواده و مشاور اعتماد کنند و فریب تبلیغات فرقهها را نخورند؛ چون علاوه بر اینکه دوایی به درد شما نیستند، مشکلات شما را زیاد میکنند و من خودم از نزدیک افراد زیادی غیر از خودم را دیدم که به امیدهایی به فرقه جماعت ربانی آمدند، اما دست خالی برگشتند و مشکلات دیگری هم به مشکلات قبلیشان اضافه شد.
خبرنگار: با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید
ممنون. من هم از شما و همه افرادی که در راستای روشنگری و بیان واقعیتهای فرقهها تلاش میکنند سپاسگزاری میکنم./ رهپویان هدایت
- ۹۴/۰۸/۲۴