عرفان بیسر و صدای اسلامی و شبهعرفانهای پرطمطراق دروغین
آنچه در آموزههای دین مبین اسلام بهعنوان "عرفان" شناخته میشود، فرد را مطیع اوامر الهی قرار داده و او هیچ ادعایی ندارد، اما در مقابل آن عارفنماهای دروغین با ایجاد تشکیلات، خود را در زمره عرفای واصل قرار داده و برای رسیدن به منافع شخصی، به فریب افراد زودباور میپردازند.
به گزارش سراج، عرفان اصیل از منظر اسلام دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که با در نظر گرفتن آنها، همه شبهعرفانها و عرفانهای بدلی و کاذب از محدوده آن خارج میشوند.
نخستین شرط عرفان اصیل اسلامی آن است که باید دیدگاهی قابل توجیه درباره خدا و انسان داشته باشد. در همین موضع باید گفت، فرقههای دروغینی که امروزه با نام عرفان فعالیت میکنند، دیدگاهی اومانیستی و انسانمحور داشته که هیچ سنخیتی با عرفان اصیل ندارند.
عرفان اصیل باید با مبدا اصلی جهان یعنی خداوند در ارتباط بوده و اهداف و انگیزههای مشروع داشته باشد؛ در حالیکه در فرقهها آنچه بیشتر از همه خودنمایی میکند، حضور یک فرد در راس هرم و خدمتگزاری همه برای او است و در پشت پرده همه آنها منافع سیاسی، مالی، عقدهگشایی و ... به وضوح قابل برداشت است.
استفاده از ابزارها و روشهای معقول و منطقی و همچنین دوری از هرگونه افراط و تفریط از دیگر ویژگیهای عرفان ناب اسلامی است. در نقطه مقابل این عرفان واقعی، فرقهها روشهایی برای تزکیه پیشنهاد میدهند که هیچ تناسبی با عقل و شرع نداشته و فرد بعد از مدتی دچار بیماریهای متعدد جسمی و روحی شده و به عنصری منزوی و بیتفاوت نسبت به سرنوشت خود و اجتماع تبدیل خواهد شد.
علاوه بر اینها عرفان باید بهوسیله فردی صالح و شایسته به دیگران ارائه شود. وقتی به تاریخچه فرقهها نگاه میشود، همیشه افرادی جزء مدیران و گردانندگان فرقهها بودهاند که حتما دچار مشکلات جسمی و روحی فراوانی در دوران قبل از طرح ادعای خود بودهاند و سوء استفادههای فراوان مالی، اخلاقی و ... که از اعضای فرقه توسط آنها صورت میگیرد، سرکرده فرقه را از صفت عدالت و شایستگی نیز دور میکند.
البته نانوشته نماند، در برخی از موارد، سرکردگان فرقههایی که مدعی عرفان هستند، آنچنان خود را واقعی جلوه داده که تشخیص فرقه آنها از عرفانهای حقیقی قدری دشوار و پیچیده است؛ اما در همان موارد نیز با دقت بیشتر در ادعاها و عملکردشان ناخالصی آنها، بیشتر هویدا میشود.
فرقهها نوعاً عقلگریز هستند و از این منظر در نقطه مقابل عرفان اصیل اسلامی قرار میگیرند؛ چرا که استفاده از عقل در پذیرش اصل دین اسلام و استنباط احکام اسلامی، از اساسیترین موضوعات دین اسلام بوده و در قرآن کریم نیز آیات زیادی درباره تفکر و تعقل نازل شده است.
گوشهنشینی و تشویق به انزوا از جامعه نیز از جمله توصیههای برخی عرفاننماها است که این مساله نیز مورد تائید دین مبین اسلام نیست؛ چرا که پیامبر اسلام(ص) و ائمه(علیهم السلام) بهعنوان بزرگترین عارفان اسلامی همیشه در متن جامعه بوده و نسبت به سرنوشت اجتماع احساس مسئولیت میکردهاند.
یکی دیگر از تفاوتهای عرفان اصیل و شبهعرفان، بیسر و صدایی عارفان حقیقی و پرطمطراقی مدعیان عرفان است؛ همچنانکه در طول تاریخ مشاهده شده عارفان حقیقی در دل جامعه بوده و بدون داشتن هیچگونه تشکیلاتی به مراحلی از سیر و سلوک دست یافته و دیگران را نیز هدایت میکردند.
بر خلاف عرفای حقیقی، امان مدعیان عرفان با ایجاد دکانی برای خود و جمع کردن افراد زودباور به تبلیغ خود پرداخته و در واقع محور و مبنای همه اقوال و اعمال این مدعیان، برآوردن نیازهای شخصی قطب و سرکرده فرقه است.
خاطرنشان میکند، امروزه فرقههای زیادی از شرق تا غرب عالم در حال فعالیت هستند که دامنه برخی از آنها به داخل کشور هم کشیده شده و همچنین فرقههایی نیز با نقاب اسلامی، بومی ایران بوده و با ادعاهای گوناگون آرامشبخشی، انرژیدرمانی، ایجاد امید، درمان بیماریها، نزدیکی به خدا و ... دنبال به دام انداختن طعمههای خوشباور خود هستند./ رهپویان هدایت
- ۹۴/۰۷/۱۴