رد پای فرقه تروریستی منافقین در شهادتهای تیرماه دهه شصت
در بازه زمانی ششم تا دوازدهم تیرماه در دهه شصت شمسی، پنج عملیات تروریستی علیه مسئولین و هموطنان ایرانی رخ داده که گروهک تروریستی منافقین در همه آنها مستقیم یا غیرمستقیم دخالت داشته است.
به گزارش سراج، تیرماه یادآور جنایتهای "گروهک تروریستی منافقین" و"تروریسم دولتی آمریکا" است. از ترور نافرجام مقام معظم رهبری گرفته تا شهادت شهید بهشتی و هفتاد و دو تن از یاران انقلاب و شهید محراب آیت الله صدوقی و بمباران شیمیایی سردشت و شهادت سرنشینان هواپیمای مسافربری ایران در سال پایانی جنگ توسط ناو وینسنس آمریکا، همگی نشان از مظلومیت ملت ایران در مقابل تروریسم است.
مقام معظم رهبری نیز در دیدار دو روز پیش خود با خانوادههای شهدای هفتم تیر و دارای چندشهید استان تهران، با اشاره به این موضوع فرمودند:"برخی معتقدند که باید این ایام تیرماه بهعنوان هفته حقوق بشر آمریکایی نامگذاری شود."
ایشان از عدم معرفی مناسب شهدای هفتم تیر هم گلایه کرده و افزودند:"جوانان در جناح فرهنگیِ مؤمن، انقلابی، مردمی و خودجوش باید با زبان تصویر و با استفاده از ابزارهای جدید، چهرهنگاری هنرمندانهای از این شخصیتهای بسیار برجسته انجام دهند."
مسلما در این عرصه نیز دولت و ملت باید با "همدلی و همزبانی"- که شعار سال نام گرفته- به ایفای نقش خود بپردازند. "شورای فرهنگ عمومی" بهعنوان متولی نامگذاری ایام، این هفته را جز رویدادهای مهم سال قلمداد کرده و جوانان خودجوش نیز در عرصه معرفی شهدای بزرگ هفتم تیر وارد شوند.
بنا بر این گزارش، جمهوری اسلامی ایران بزرگترین قربانی تروریسم در جهان بوده که بیش از هفدههزار نفر از مردم، اعم از مسئولین، ائمه جمعه، شهروندان عادی و ... توسط گروهکهای تروریستی به شهادت رسیدهاند که نزدیک به دو سوم آن-بیش از دوازده هزارنفر- قربانی خشونتطلبی و تروریسمپروری منافقین شدهاند.
به جرات میتوان گفت، گروهک تروریستی منافقین در همه ترورهای تیرماه دهه شصت شمسی–بصورت مستقیم یا غیرمستقیم- نقش عمده و اساسی را ایفا کرده و نکته جالب توجه، اسکان و پذیرش آنها در کشورهایی است که مدعی حقوق بشر و مبارزه با تروریسم هستند.
اما چگونه یک فرقه تروریستی چنان مراحل بازسازی فکری را بر روی اعضای خود انجام داده که شخص حاضر میشود چنین جنایتهای دهشتناکی را انجام داده و از گفتن آن ابایی هم نداشته باشد، مسالهای است که باید در ساختار "عضوگیری" و "مطیعپروری" یک فرد در فرقه به دنبال پاسخ آن بود.
در فرقه تروریستی رجوی، نقش رهبری بسیار پررنگ بوده و اطاعت محض از او باید توسط هر عضو بدون هر چون و چرایی صورت گیرد. مهدی ابریشمچی از عناصر اصلی این فرقه گفته بود:"رهبری مطلقا هیچ تعیینی به سمت پائین را نمیتواند بپذیرد. تعیین او را الزام مشخص ایدئولوژیک سیاسی سازمان مشخص میکند.... مریم و مسعود مستقیما خودشان مسئول هستند. به هیچکس بالاتر از خودشان پاسخگو نیستند."
از این جمله چنین برداشت میشود که در گام ابتدایی، فرد باید ایدئولوژی و اعتقادات اساسی فرقه-خدا بودن سرکرده فرقه- را پذیرفته تا بعد از بازسازی فکری(مغزشویی) آماده جانفشانی و انجام انواع ماموریتهای تروریستی شود.
در فرقهها حالت بینابین و معتدلی وجود ندارد؛ بلکه شیوه "سیاه-سفید" و یا "ماه-چاه" بر آنها حاکم است. بدین معنی که اعضای فرقهها خودی و هر مطلبی درون فرقه گفته شده عین حقیقت بوده و غیرعضوها و ایدئولوژیهای برون فرقهای، بیگانه و دشمن بوده و بشدت و حدت باید با آنها مقابله کرد.
ازدواج تشکیلاتی و غیرشرعی- یا به عبارت بهتر دزدی ناموسی -"مسعود رجوی" با "مریم قجر عضدانلو" و عملیاتهای متعدد تروریستی این فرقه در این راستا ارزیابی میشود؛ بهطوریکه اعضای فرقه تروریستی رجوی مجبور به انتخاب یکی از دو گزاره "منفی بینهایت" یا "مثبت بینهایت" برای قضاوت در مورد آنها شدند.
در اینباره مسعود رجوی گفته بود:" این]ازدواج با مریم[ یک تولد جدید است. اگر میتوانید مرا به بوالهوسی و رسوایی و کسی که زن رفیقش را دزدیده متهم کنید. ولی اگر نتوانستید و تبرئه شدم باید تا آخر با من بیایید."
به شهادت رساندن هموطنان ایرانی نیز هیچگاه با شرمندگی و پشیمانی اعضای فرقه تروریستی منافقین روبرو نشد. چرا که بر اساس ایدئولوژی فرقه، این افراد "غیرخودی" بوده و بر این اساس باید حذف فیزیکی میشدند.
پرواضح است، وقتی چنین افکار منجمد و واپسگرایی در ذهن یک فرد شکل گرفت و نضج یافت، او را آماده پذیرش هر گونه دستوری از جانب رهبر فرقه میکند. موضوعی که به کرات در فرقه تروریستی رجوی مشاهده شده است.
علاوه بر این نباید از نقش دولت آمریکا در ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران در دوازدهم تیر 1367 و پشتیبانی همهجانبه و راهبردی این کشور از گروهک تروریستی منافقین هم غافل نشد.
اضافه میشود، در کشور آمریکا، قاتل مسافران ایرانی "مدال شجاعت" گرفت و فرقه تروریستی رجوی نیز از لیست گروههای تروریستی خارج شد و اعضای آن مدام در رسانههای این کشور حضور فعال داشته و در کنگره این کشور نیز رفت و آمد دارند و در مواردی برای تروریستها "جلسه استماع" گذاشته میشود. از همین جمله پایانی هم میتوان "دولت تروریست" و "قربانی تروریسم" را بخوبی تشخیص داد.
گفتنی است، علیرغم جنایتها و خیانتهای آمریکا برضد مردم ایران، و نقش این کشور در"تروریسمپروری" و حمایت از این پدیده خشن، رسانههای زنجیرهای سعی در مهرباننمایی این دولت خائن را دارند که این "پایگاههای دشمن" هم بهتر است تا دیر نشده در جبهه ملت قرار گرفته و در مسیری قلم بزنند که منجر به "بزک کردن" چهره هیولایی و خشن دولت آمریکا نشود./رهپویان هدایت
- ۹۴/۰۴/۰۸