بنبست بیهویتی، مقصد هزارهگرایی حسینعلی بهاء
ادعای حسینعلی نوری مبنی بر دروغگو بودن هر پیامبری(!) بعد از او بهمدت هزار سال، در همان ابتدا با دلایلی ساده توسط یک جدا شده از فرقه، مورد مناقشه جدی قرار گرفت؛ بهطوری که میتوان گفت، ده قرن خدشهناپذیری کتاب اقدس در همان سالهای اول به بنبست رسید.!
به گزارش سراج، در سطر 14 از صفحه 11 کتاب اقدس حسینعلی بها، حکمی برای اغنام الله(بهائیان) مقرر شده که دقت و توجه در عمق آن، پرده از راز درونبرده بهائیت کنار زده و بیهویتی و ساختگیبودن این فرقه ضاله آشکارتر میشود.
مطابق این دستور لازم الاجرا برای پیروان فرقه گمراه بهائیت، تا هزار سال کامل شمسی بعد از حسینعلی نوری، کسی حق ادعای پیغمبری ندارد که در این صورت او دروغگو و مفتری است.!
حسینعلی بهاء در الزامی کردن احکام بیبنیان خود چنان مغرور شده که آنها را خالی از هر گونه خدشه و کامل پنداشته که هیچکس نباید در این مدت تعیین شده و نسبتا طولانی، فکر تعرض به آنها را در مخیله خود بپروراند.
از روی همین حکم بی سر و ته میتوان چنین برداشت کرد که حسینعلی نوری به خدا و معاد اعتقادی نداشته است؛ چرا که وی با چه علمی از ادامه دنیا تا هزار سال بعد از خودش اطمینان داشته که خود را مجاز به وضع چنین حکم بیپایهای کرده است؟
از طرف دیگر-به فرض محال- حسینعلی بهاء فرستاده خدا بوده باشد، چگونه به خود اجازه داده برای خدا تعیین تکلیف کند که تا ده قرن بعد فرستاده دیگری نداشته باشد؟
حتما او پیشبینی برپا شدن دروغگویانی چون خود را میکرده که ممکن است بعد از مرگش-حتی از جرگه بهائیان-، ادعاهای مردم فریبی کنند و بافتههای او را یکسره پنبه کنند.
در سطر 17 همان صفحه، امکان هر گونه برداشت و تفسیر درباره حکم پیش گفته را از بهائیان- یا به اصطلاح خودشان گوسفندان حسینعلی بهاء- منع کرده و تفسیرکننده را از روح و رحمت خدا محروم میداند!
نکته مورد توجه آن است که در همان سالهای عضوگیری این فرقه ضاله، فردی بهنام"الاسلام اسفرائینی" فریب تبلیغات بهائیان را خورده و به این فرقه استعماری پیوسته بود، ولی بعد از آگاهی به هویت این فرقه از آن جدا شد و متاسف از گذشته خود، برای تفریح و مسخره کردن احکام حسینعلی بهاء در کتاب اقدس، ادعای نبوت کرد.
سپس وی کتاب "ارث عموم" را برای معرفی خود به عنوان پیامبر به زبان عربی نوشت. همچنین عدهای را نیز به آئین خود دعوت کرد.
این فرد تواب، به محفل بهائیان تهران رفته و آنها را به کیش خود دعوت؛ ولی بهائیان با استناد به همین حکم با او مخالفت کردند که وی تمسخرآمیز کلمه "سنه" را "سنت" تعبیر کرده و با گفتن اینکه هزار سنت بهاءگذشته، مدعی شد اشکالی بر نبوت او وارد نیست.
"الاسلام اسفرائینی" وقتی با معجزه طلبی بهائیان روبرو شد، کتاب خود را فصیحتر از اقدس حسینعلی بهاء معرفی کرد و بهائیان بیچاره نیز که عقاید سستشان آنها را ضربهپذیر کرده بود،در مقابل ادعاهای دروغین نبوت او تسلیم شدند.
از گفتگوی این فرد با گروه بهائیان مشخص میشود، آنها فریب خدعه تبلیغات افرادی را خوردهاند که هیچ مدرک و سندی مبنی بر حقانیت فرقه متبوعشان وجود ندارد.
گفتنی است، بنا به عقیده بهائیان گمراه، کتاب اقدس از معجزات حسینعلی بهاء و سند پیامبری اوست؛ اما اینکه چرا این به اصطلاح معجزه ادعایی به راحتی مورد مناقشه قرار میگیرد، سوالی است که افرادی از این فرقه با رسیدن به جواب آن از گذشته خود پشیمان شده و حتی برای مقابله با اعتقادات پیشین خود، دست به قلم برده و علیه آن مطالب مستندی را نوشتند./ رهپویان هدایت
- ۹۴/۰۲/۲۳